Yazahra

  • خانه

حضرت زهرا سلام الله علیها

13 آبان 1404 توسط فهیمه شکاری گیسی

 سرمشق فاطمی
✏️ رهبر انقلاب: هر انسانی، هر مسلمانی، اگر بخواهد خدا را خشنود بکند، باید کاری بکند که فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) را خشنود کند.

 

ادامه »

 نظر دهید »

حضرت زهرا سلام الله علیها

13 آبان 1404 توسط فهیمه شکاری گیسی

 سرمشق فاطمی
✏️ رهبر انقلاب: هر انسانی، هر مسلمانی، اگر بخواهد خدا را خشنود بکند، باید کاری بکند که فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) را خشنود کند.

 

ادامه »

 نظر دهید »

#امام-خامنه ای

13 آبان 1404 توسط فهیمه شکاری گیسی
#امام-خامنه ای

✌️ ما آمریکا را از ۲۸ مرداد شناخته بودیم

🔹رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان:
✏️ امروز آمریکا ــ به خودش حق میدهد که در فلان کشور که یک دولتِ قوی‌ای ندارد، مردمِ هوشیاری ندارد، مثلاً ده پایگاه نظامی ایجاد کند، برای خودش امکانات فراهم کند، نفتشان را ببرد، منافعشان را ببرد، منابع زیرزمینی‌شان را غارت کند؛ این استکبار است؛ استکباری که ما با آن بدیم، استکباری که درباره‌اش حرف میزنیم، استکباری که علیه آن شعار میدهیم، این است.

✏️ خب، کشور ما مواجه شد با استکبار دولت آمریکا. تا قبل از جنگ جهانی دوّم، دولت آمریکا یک دولتی که متعرّضِ این و آن باشد نبود؛ بعد از جنگ جهانی دوّم، دولت آمریکا شد یک دولت مستکبر؛ همه‌جا تصرّف کند، همه‌جا دست بزند، همه‌جا وارد بشود و هر جا منافعش ایجاب میکند، با هر وسیله‌ای، گاهی با خشم و با اخم، گاهی با لبخند، گاهی با زور، گاهی با رشوه، منافع خودش را غلبه بدهد بر منافع ملّتها. خب، این وضع آمریکا است. این، اتّفاقاً در این دوره ــ در این دوره‌ای که محلّ بحث ما است، زمان سال ۵۶ و ۵۷ و آن وقت‌ها ــ با وقوع انقلاب در مقابل جمهوری اسلامی قرار گرفت.

✏️ البتّه ما ایرانی‌ها سابقه‌ی آمریکا را داشتیم؛ یعنی این‌جور نبود که خوی استکباری آمریکا را نشناخته باشیم؛ چرا، ما آمریکا را از بیست‌وهشتم مرداد شناخته بودیم. ۱۴۰۴/۰۸/۱۲

 

 نظر دهید »

امام خامنه ای

13 آبان 1404 توسط فهیمه شکاری گیسی
امام خامنه ای

✌️ رهبر انقلاب: شیعه‌ی واقعی بودن را با عمل نشان دهید

🔹حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح امروز در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان:
✏️ چون نام مبارک حضرت زینب (سلام الله علیها) آورده شد و نام مبارک حضرت زهرا (سلام الله علیها) آورده شد، مناسب میدانم به شما جوانها عرض کنم که به نام و یاد قلبی اکتفا نکنید، عملاً به معنای شیعه‌ی واقعی دنبال اینها باشید. اوّلین قدم عبارت است از نحوه‌ی حضور این دو بزرگوار و سایر معصومین در مقابل خدای متعال.‌ هر جا هستید، مجموعه‌ی دُوروبَر خودتان را تشویق کنید به اینکه نماز را آن‌چنان که مطلوب بندگان صالح خدا است انجام بدهند.

✏️ به دختران عزیزم، خانمهای حاضر در جلسه، عرض میکنم توجّه بدهید کسانی را که در پیرامون شما هستند که مسئله‌ی حجاب را یک مسئله‌ی دینی و اسلامی و زهرائی و زینبی بدانند.

✏️ به همه سفارش میکنم که اُنس با قرآن را فراموش نکنید. بارها گفته‌ام؛ قرآن را هر روز بخوانید، ولو نیم صفحه از هر جای قرآن؛ قرآن را باز کنید، نیم صفحه قرآن بخوانید، یک صفحه قرآن بخوانید، هر چقدر رغبت و میل دارید بخوانید. ارتباطتان با معنویّات را حفظ کنید. ۱۴۰۴/۰۸/۱۲

 

 نظر دهید »

#غزه

15 شهریور 1404 توسط فهیمه شکاری گیسی

🖥دست‌های دو برادر
❤️روایت‌های زنانه از غزه

📝نصفه‌شب بود. توی بیابان، زن‌ و بچه و همه‌ی دار و ندار زندگی‌اش را گذاشته بود کناری، تا بیاید پی کمک. سرما و دردهای وضع‌حملِ زن، کشاندش سمت نور آتشی. نور، مال درخت بود. درختی که مثل هیچ‌کدام از درخت‌های دنیا نبود و عین خورشید نور می‌داد و شده بود مَهبِطِ وحی. رسیده‌نرسیده‌، صدا آمد:

_فَخلَع نَعلَیک. پابرهنه جلو رفت.
_چوب‌دستی‌ات را بنداز. انداخت و شد مار.
_دستت را در گریبان ببر. بُرد. سفید و برّاق بیرونش آورد.

معجزه‌ها را که یکی‌یکی نشانش دادند، فرمان رسالت رسید: «برو پیش فرعون که سرکشی کرده.»

موسی، جا خورد. افتاد به دعا. جفت همان درخت که عین هیچ‌کدام از درخت‌های دنیا نبود و وحی از میانش کلمه می‌شد برای رسولِ اولوالعزم، پشت سرِ هم دعا کرد. برای شرحِ صدر دعا کرد. برای آسان‌شدنِ رسالت دعا کرد. برای باز شدن گره زبانش، برای همه چیزهایی که فکر می‌کرد توی معرکه‌ی با «فرعونِ سرکش» نیازش می‌شود، دعا کرد. ولی هنوز کارش می‌لنگید. هنوز دستش پُر نبود. هنوز محکم نبود. دلش رفت روی هارون. برادرِ بزرگ‌ترش. دعای اصلی را شمرده‌شمرده به زبان آورد: «هارون را همراهم بفرست. پشتم را به او گرم کن.»

آیه‌ی جدیدی نازل شد:

قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بِآيَاتِنَا أَنْتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَالِبُونَ
خدا فرمود: «به‌زودی پشتت را به برادرت گرم می‌کنیم و شما را بر آن‌ها مسلط می‌سازیم. به‌برکت معجزه‌هایمان، به شما دست‌درازی نمی‌کنند. شما و پیروانتان، پیروزِ میدان می‌شوید.» قصه به اینجا که رسید، انگار همه‌ی دنیا را به موسی دادند.

این‌که چرا دو برادر غزه‌ای به‌جای تخت، روی موزائیک‌های بیمارستان دراز کشیده‌اند و قطره‌قطره سِرُم می‌ریزد توی رگ‌هایشان، چرا همه‌ی تن‌شان از انفجار، سیاه و خونی و خاک‌گرفته است، چرا سروصداهای دور و اطراف نمی‌گذارد کمی بخوابند، چرا مادری ندارند که بالای سرشان دعا بخواند، این‌که خانه و کس‌وکارشان چه شده و داغ کدام مصیبت بیشتر روی زخم‌شان قاشق می‌اندازد، خیلی مهم نیست. عین همه سختی‌های عالَم رد می‌شوند. مهم، دست‌های دو برادر است که گره خورده توی هم. پشتِ هم ایستاده‌اند برای معرکه‌ای که وسطش هستند. برای زمین‌زدنِ فرعون سرکشی‌ که لگدهای آخرش را می‌زند. وقتی دو برادر پشت‌شان به‌هم گرم است، زخم‌هایشان زودتر خوب می‌شود. دو برادر امیدوارند به چیزی که خدا قولش را به موسی و هارون و همه‌ی پیروان‌شان داد: اَنتُما وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُون.

📝سیمین پورمحمود، رسانه «ریحانه»؛
💬مجموعه روایت «می‌نویسم تا صدای غزه باشم»

ادامه »

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 25
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

Yazahra

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس